دیروز صبح به دنیا اومدم...
به صورت فرشته ای که بالای سرم بود چشم دوختم...
اسمشو یادم اومد....مادر....شاید....
پیشونیم رو بوسید و منو به دست فرد دیگه ای سپرد...
پدربود....شاید....
وقتی وارد دنیا شدم لبخند زدم....
بدون اینکه بفهمم وارد چه مکانی شدم....
بدون اینکه بدونم بعدها به ازای هر خنده گریه میکنم....
حالا اینجام...
امروز هم بدترین روز زندگی منه...
روزی که از خدا...جداشدم...
به خودم دلداری میدم...
این هم میگذره!
نظرات شما عزیزان: